جدول جو
جدول جو

معنی بازداشت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

بازداشت کردن
زندانی کردن، کسی را به زندان انداختن
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
فرهنگ فارسی عمید
بازداشت کردن
(مَ)
ممانعت کردن. (ناظم الاطباء). توقیف کردن. حبس کردن. اجداع. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
بازداشت کردن
به زندان انداختن، توقیف کردن، حبس کردن، زندانی کردن
متضاد: آزاد کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بازداشت کردن
للاعتقال
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بازداشت کردن
Arrest, Detain, Deter
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بازداشت کردن
arrêter, retenir, dissuader
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بازداشت کردن
kukamata, kushikilia, kuzuia
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بازداشت کردن
گرفتار کرنا , حراست میں لینا , روکنا
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به اردو
بازداشت کردن
গ্রেপ্তার করা , আটকানো , নিরুৎসাহিত করা
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
بازداشت کردن
체포하다 , 구금하다 , 저지하다
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
بازداشت کردن
tutuklamak, alıkoymak, caydırmak
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بازداشت کردن
逮捕する , 拘束する , 阻止する
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بازداشت کردن
לעצור , להחזיק , להרתיע
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به عبری
بازداشت کردن
गिरफ्तार करना , हिरासत में लेना , हतोत्साहित करना
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به هندی
بازداشت کردن
menangkap, menahan, mencegah
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بازداشت کردن
จับกุม , คุมขัง , ขัดขวาง
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
بازداشت کردن
arresteren, vasthouden, afschrikken
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
بازداشت کردن
arrestar, detener, disuadir
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بازداشت کردن
arrestare, trattenere, dissuadere
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بازداشت کردن
prender, deterner, dissuadir
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بازداشت کردن
逮捕 , 拘留 , 威慑
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به چینی
بازداشت کردن
aresztować, zatrzymać, odstraszać
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
بازداشت کردن
заарештувати , затримувати , стримувати
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بازداشت کردن
verhaften, festnehmen, abschrecken
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
بازداشت کردن
арестовывать , задерживать , сдерживать
تصویری از بازداشت کردن
تصویر بازداشت کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یادداشت کردن
تصویر یادداشت کردن
موضوعی را در کاغذی یا در دفترچۀ خود برای یادآوری نوشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باز داشت کردن
تصویر باز داشت کردن
بزندان افکندن کسی را حبس کردن زندانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازیافت کردن
تصویر بازیافت کردن
Recycle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از یادداشت کردن
تصویر یادداشت کردن
Note
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از یادداشت کردن
تصویر یادداشت کردن
zapisać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازیافت کردن
تصویر بازیافت کردن
recyceln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از یادداشت کردن
تصویر یادداشت کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازیافت کردن
تصویر بازیافت کردن
перерабатывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از یادداشت کردن
تصویر یادداشت کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازیافت کردن
تصویر بازیافت کردن
переробляти
دیکشنری فارسی به اوکراینی